جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
کد خبر: 1084456
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۶
حجاب

حوزه/ مرد باغیرت سبزواری در دفاع از ناموس دیگری جان خود را از دست می‌دهد. سال‌ها قبل شهید خلیلی هم ماجرایی این‌گونه داشت و در برابر تعرض اشرار و اراذل به دخترانی که متاسفانه وضعیت حجاب مناسبی هم نداشتند، به فیض شهادت نائل گشت. در اغتشاشات اخیر هم برخی از زنان توئیت زدند که مردانی که در کنار ما شعار زن- زندگی-آزادی می‌دادند به ما تعرض می‌کردند و یا از ما درخواست شماره تماس داشتند. حال سؤال این است که...

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام مهدی جبرائیلی تبریزی در مطلبی با عنوان «همین است فلسفه حجاب!» اینگونه نوشته است:


۱. خداوند چهار بار در قرآن، انسان‌های متفکر را مورد خطاب قرار داده که یکی از آن چهار مورد در آیه ۱۹ سوره رعد است: «أَفَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمی‌ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُواالْأَلْبابِ»؛
(آیا کسی که می‌داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسی است که نابیناست؟! تنها صاحبان اندیشه متذکر می‌شوند)
«الباب» به معنای عقول، جمع لُبّ است. و لبّ یعنی عقل خالص و ناآلوده... بنابراین هر لبّ، عقل است ولی هر عقل لبّ نیست.
این آیه صاحبان خرد را کسانی می‌داند که شریعت و احکام الهی را عاقلانه دانسته و به حقانیت آن ایمان می‌آورند. نه آنان که کورکورانه تحت تاثیر محیط و پروپاگاندای رسانه‌ای رفتار می‌کنند.


۲. عقل سنجه حُسن و قبح است. بارها در اطراف خود شاهد بوده‌ایم که دیگران نوع نگاه، سخن گفتن و یا رفتارهای کسی را متصف به زشتی کرده‌اند. یعنی هر انسانی که بهره‌ای از عقلانیت برده باشد، می‌تواند زشتی‌ها(مثلا تعرض به حریم شخصی دیگری) و زیبایی‌ها(مانند کمک به فرد نابینا) را درک و مناسبات خود را با آنها مشخص کند. در منابع دینی جایگاه عقل یکی از ابزارها و مبادی منحصربه‌فرد شناخت است. مثلا «عقل، آن چیزی است که خداوند بدان ‌پرستش می‌شود و بهشت به‌وسیله آن کسب می‌شود».(الکافی، ج۱، ص۱۱). یا در روایت دیگری آمده است: «هر آن ‌کس عقل داشته باشد، دین دارد و آنکه دین داشته باشد؛ داخل بهشت می‌شود»(مرآهًْ‌العقول، ج ۱، ص ۳۲).


۳. در قاموس قرآن ضد عقل، جاهلیت است. یعنی در هر زمان و مکانی هر شخصی رفتاری از خود بروز دهد که عقلا به زشتی آن حکم کنند، حتما آن رفتار غیرعقلانی است.
قرآن تبرج و خودنمایی را نشانه جاهلیت می‌داند: «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهًِْ الْأُولی». و در خانه‌های خود بمانید و به شیوه جاهلیت پیشین تبرّج نکنید.(احزاب /۳۳)
کلمه «تبرج» به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است، همان‌طور که برج قلعه برای همه هویدا است.
زنان عصر جاهلی با آرایش و لباس‌های زینتی در مجامع عمومی ظاهر شده و خود را به مردان نشان می‌دادند.
از جمله مصادیق تبرج در قرآن؛ سخن گفتن تحریک‌آمیز(احزاب/۳۳) و نمایان ساختن زیورهایی که ظاهر نیستند، و کوبیدن پا بر زمین هنگام راه رفتن به قصد جلب توجه است.(نور/ ۳۱)
نکته مهمی که در مورد این آیه باید اشاره کرد اینکه در خانه ماندن به معنی حبس در چهاردیواری نیست، بلکه پایداری بر اصول خانه و خانواده است. یعنی زنان وقتی هم در محیط اجتماع حاضر می‌شوند باید این حضور نجیبانه به دور از تبرج باشد تا به استحکام نظام خانواده و امنیت فردی و جمعی آسیبی نرسد.
یکی از راه‌های حکم به جاهلی بودن تبرج‌، آثار و آسیب‌های مترتب بر آن است. از این جهت صاحب خرد وقتی در عالم واقعیت و در اطراف خود بالعیان می‌بیند که نوع پوشش او رابطه مستقیمی با نوع رفتار دیگران با او دارد، به حکم عقل باید در تعیین پوشش خود تجدیدنظر کند.


۴. قرآن از صدا و لحن سخن گفتن تحریک‌آمیز زنان نهی می‌کند: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ» به‌گونه‏ای هوس‏انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند. (احزاب/۳۲)
علامه طباطبائی در تفسیر این آیه می‌نویسد: «خضوع در کلام به معنای این است که در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند، تا دل او را دچار ریبه و خیال‌های شیطانی نموده‌، شهوتش را برانگیزانند و در نتیجه آن مردی که در دل بیمار است به طمع بیفتد، و منظور از بیماری دل، نداشتن نیروی ایمان است، آن نیرویی که آدمی را از میل به سوی شهوات بازمی‏دارد».
بی‌تردید اگر صدای نازک زن تحریک‌کننده باشد، لباس و پوشش نازک و نمایان‌کننده بدن به طریق اولی وسوسه‌انگیز خواهد بود.


۵. ممکن است گفته شود؛ مردان نگاه نکنند چرا زنان خود را بپوشانند؟ پاسخ این است که اولا؛ واقعیات را نمی‌شود انکار کرد که بالاخره مردانی هستند که به تعبیر قرآن بیماردل و لاابالی هستند و خدا کسی را مجبور به ایمان و تقوی نمی‌کند. پس با وجود نهی خداوند از نگاه به نامحرم، برخی مردان به این حکم شرعی مقید نیستند.
ثانیا؛ این سخن غیرمنطقی است. زیرا مثلا خداوند از سرقت نهی کرده ولی مگر در جامعه سارق وجود ندارد؟ از طرف دیگر چرا نمی‌گویید که ما اموال خود را بدون هیچ حفاظی رها می‌کنیم و به کسی ربطی ندارد و به دزد بگویید؛ دزدی نکند؟


۶. حضرت علی(ع) فرموده است: «حفظ حجاب و عفت زن به حال خودش سودمندتر و موجب پایداری بیشتر زیبایی اوست».(غررالحکم و دررالکلم، ج ١، ص ٤٥٤)
چه‌بسا رابطه حجاب و زیبایی را این‌گونه تببین کرد که وقتی حجاب شل شد، موجب تعرض بیماردلان به آنها شده و در نتیجه سبب از بین رفتن عفت او شوند. در این صورت دیگر کسی به زیبایی ظاهری او توجه نمی‌کند. چرا که هیچ مرد غیرتمندی نسبت به زنانی که زیبایی ظاهری‌شان با ننگ بی‌عفتی لکه‌دار شده، رغبت پیدا نمی‌کند. پس حجاب و عفت به حال او که همان امنیت و آرامش است مفید است.


۷. مرد باغیرت سبزواری در دفاع از ناموس دیگری جان خود را از دست می‌دهد. سال‌ها قبل شهید خلیلی هم ماجرایی این‌گونه داشت و در برابر تعرض اشرار و اراذل به دخترانی که متاسفانه وضعیت حجاب مناسبی هم نداشتند، به فیض شهادت نائل گشت.
در اغتشاشات اخیر هم برخی از زنان توئیت زدند که مردانی که درکنار ما شعار زن- زندگی-آزادی می‌دادند به ما تعرض می‌کردند و یا از ما درخواست شماره تماس داشتند.
حال سؤال این است که چرا برخی از دختران و زنان کشور ما فارغ از هیاهوی رسانه‌ای‌، در خلوت خود به این هشدار قرآنی و عقلی فکر نمی‌کنند که دشمن با رنگ و لعاب زیبا به‌دنبال بی‌عفتی آنهاست؟ آیا حفظ امنیت جامعه و خود بانوان‌، ارزش حفظ حجاب را ندارد؟


۸. واقعیت از هر دلیل و استدلال گویاتر است. زیرا ممکن است در برابر هر دلیلی انسان پاسخی داشته باشد اما آنچه عیان است نیازی به بیان ندارد و هر عاقلی بدیهیات را درک و قبول می‌کند. آفتاب آمد دلیل آفتاب. پس هر عاقلی باید از واقعیت‌ها عبرت گیرد و درصدد آزمودن آزموده نباشد.
«فاعتبروا یا اولوالالباب».

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha